معنی جرد بیتن - جستجوی لغت در جدول جو
جرد بیتن
پاره شدن
ادامه...
پاره شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر سرد بیان
سرد بیان
کسی که به سخنان خود مردم را برنجاند، غیر فصیح، کند طبع، ناموزون
ادامه...
کسی که به سخنان خود مردم را برنجاند، غیر فصیح، کند طبع، ناموزون
فرهنگ لغت هوشیار
رجه بیتن
نشان و رد چیزی را یافتن
ادامه...
نشان و رد چیزی را یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کر بیتن
خرمن کوبیدن
ادامه...
خرمن کوبیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
قد بیتن
از پس چیزی یا کسی برآمدن، توانایی داشتن، اندازه گرفتن
ادامه...
از پس چیزی یا کسی برآمدن، توانایی داشتن، اندازه گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بیتن
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
ادامه...
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
رج بیتن
هدف گیری درست
ادامه...
هدف گیری درست
فرهنگ گویش مازندرانی
جا بیتن
برای کسی جا در نظر گرفتن، جا شدن
ادامه...
برای کسی جا در نظر گرفتن، جا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
هرک بیتن
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
ادامه...
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
فرهنگ گویش مازندرانی
شره بیتن
بالیدن
ادامه...
بالیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخ بیتن
چرخیدن، گشتن
ادامه...
چرخیدن، گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
درد بییتن
دچار درد شدن
ادامه...
دچار درد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جره بیتن
جمع شدن سرشاخه ها در نهر و جوی آب، دعوای سگ ها
ادامه...
جمع شدن سرشاخه ها در نهر و جوی آب، دعوای سگ ها
فرهنگ گویش مازندرانی
جان بیتن
حان ستاندن، توان و قدرت به دست آوردن
ادامه...
حان ستاندن، توان و قدرت به دست آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جغه بیتن
جنگ حیوانات گربه سان با هم، سرشاخ شدن، درگیری حیوانات
ادامه...
جنگ حیوانات گربه سان با هم، سرشاخ شدن، درگیری حیوانات
فرهنگ گویش مازندرانی
جفت بیتن
فنی در کشتی محلی همانند فن درخت کن در کشتی آزاد، زن گرفتن
ادامه...
فنی در کشتی محلی همانند فن درخت کن در کشتی آزاد، زن گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرد هایتن
پاره شدن پارچه و غیره
ادامه...
پاره شدن پارچه و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی
پرک بیتن
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
ادامه...
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرد هیتن
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
ادامه...
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
جرم بیتن
کثیف شدن، جرم گرفتن
ادامه...
کثیف شدن، جرم گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بیتن
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
ادامه...
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی